عشق دریایی فصل 2

ساخت وبلاگ
ی دفعه به خودم اومدم ی نگاهی به ساعت انداختم 4 بود دلم بد جور حوص دریا رو کرده بود ولی هیچ چیز به زیبایی غروب اونم دریا زیبا نیس پس تا 7ونیم ک غروبه وقت زیادی دارم وسایل نقاشیمو جمع کردم و رفتم جلو آینه تا قیافه خودمو ببینم قیافم دیدن داره الان رنگ رنگی با لبخند رفتم جلو آینه روی دماغم گونه هام همه رنگی بودن گوشیمو برداشتم و بعد از چندتا سلفی گرفتن رفتم سمت حموم آب رو باز کردم و ی عالمه شامپو ریختم تو سرم و با کف برا خودم ریش گذاشتم خبب مگه میشه من بیام تو حموم و آهنگ نخونم با صدای بلند گفتم 1 2 3 تکون بده تکون بده بیا جلو بگو بهم تنگ شده واسم بامن میرقصی وقتی میرقصی من ازت خوشم میاد به دلم نشستی از مننن نگذر نمیتونمممم چون وابستس به تو جونم

همونطور که آهنگای نصفه و نیمه رومیخوندم برا خودم زیر آب میرقصیدم ی نیم ساعت بعدش به این نتیجه رسیدم که هرچی رقصیدم بسمه ی دفعه یاد پسرا افتادم اگه اومده باشن شرفم زیر پامه آخه همیشه بخاطر این قضیه مسخرم میکردن مخصوصا اون آرمین گودزیلا حوله رو برداشتم و سریع از حموم زدم بیرون دم در حموم همینجوری با حوله ایستاده بودم و فکر میکردم خب صدای مشکوکی که نمیاد کسی هم که تو اتاق نیست پس حتما نیومدن دیگه پس باخیال راحت میتونم لباس بپوشم بعد از اینکه لباسامو پوشیدم مو هامو سشوار کردم و گوشیمو هدفونمو برداشتم و روی میز گذاشتم ی رژ و ریمل هم زدم خب ساحل به خونمون نزدیک بود و معمولا خلوت بود پس نیاز به لباس عوض کردن نداره ی مانتو پانچ مشکی بلند پوشیدم و ی شال زرشکی همرنگ تی شرتم زدم ی شلوار قد نود مشکی پوشیده بودم درکل تیپم بد نشده بود چون جایی نمیخواستم برم ی چند متر پایین تر خونه خودمون ساحل میرم اونجا

وجدان-داری بد تیپ بودنتو قانع میکنی

من بد تیپ میستم الانم برو حوصلتو ندارم 

هدفونو روی گردن گذاشتم و گوشیمم توی جیبم و ز اتاق رفتم بیرون طبق معمول از روی نرده ها سر خوردم والا تا میشه سر خورد چه دلیلی داره آدم این همه پله رو بره پایین و خودشو اذیت کنه رفتم سمت در که ی چیزی محکم خورد به کمر

-آخ

مامان-کجاااا

-دریا

مامان-دریا دختر نباس ی اطلاعی چیزی بهم بدی نباس بگی کدوم گوری داری میری

-شرمنده الان دارم میرم دریا

مامان-باش زود بیای بچه هام میان گشنشونه شام زود بخوریم

-چشم کشتیم با بچه هات

مامان-آره دیگه تورو از پرورشگاه اوردیم

-مااامااان

و از خونه زدم بیرون واقعا از حرف مامان حرصی شده بودم اما دیگه عادت هم کرده بودم به این اخلاقش هدفونمو روی گوشم گذاشتم و با قدمای پشت سر هم و آروم به سمت ساحل رفتم آهنگ مورد علاقمو پلی کردم و هرچی به دریا نزدیک تر میشدم اون حس ترس بیشتر میشد 

 

(متن آهنگ رو کپی میکنم پیست نمیشه میخواستم متن آهنگ خواب راحت از حصین رو بزارم ولی شرمنده نشد)

به چند قدمی دریا که رسیدم هدفونو از رو گوشام برداشتم صدای موج رو بیشتر دوس دارم چشمامو بستمو نفس عمیقی کشیدم هوای ساحل عاشق این حال و هوااام توی حال و هوای خودم بودم که یکی صدای زد 

-ببخشید خانم

 

 

stop...
ما را در سایت stop دنبال می کنید

برچسب : رمان دریای عشق فصل 2, نویسنده : astopstepd بازدید : 143 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:36